14 ماهگی آیسان کوچولو
گیرسر زدم به موهام
لالا لالا نی نی لالا
دارم درس میخونم
بازی بازی
دارم کمک مامانم میکنم
آیسان جان تا این لحظه 11 سال و 6 ماه و 6 روز سن دارد
14 ماهگی آیسان کوچولو
گیرسر زدم به موهام
لالا لالا نی نی لالا
دارم درس میخونم
بازی بازی
دارم کمک مامانم میکنم
13 ماهگیت مبارک عزیز دلم
یکی از عکسهای آتلیه آیسان جون که دقیقا روز تولدش یعنی 28 آبان ماه گرفته شده
آیسان جونو به هم ریختن کشوی کمدش (تازه بهش میگی به هم نریز ناراحت میشه)
بفرمایید آب میوه خوشمزه است ها
دارم درس میخونم
خواب ناز آیسانی
الان دارم فک میکنم که چی نیگا کنم...
مرحله بعد از تفکر
مرحله 3 انتخاب کانال مناسب
مرحله 4 دراز کشیدن پای تلویزیون
آیسانا جون روز جمعه با بابایی و مامانی میره مراسم حضرت علی اصغر
آیسانی تو راهه خوشحاله
بازم تو راه شاد شاد
آیسان جون تو مراسم انقدر بد قلقی کرد که مجبور شدیم بیاریمش داخل حیاط تا بالاخره خوابش برد
مراحل بالا رفتن آیسان از روی مبل به اپن آشپزخونه(ی کار فوق العاده خطرناک) مرحله1
مرحله 2
مرحله 3
مرحله 4
مرحله 5
مرحله 6
مرحله 7
مرحله 8
تولد تولد تولدت مبارک
تولد آیسان جون
آیسان جونم 28 آبان به دنیا اومده ولی مامان و بابا به خاطر ماه محرم تصمیم گرفتن زودتر برا ی آیسانی جشن بگیرن بنابراین روز پنج شنبه 9آبان ی مهمونی مفصل برای دختر گلشون گرفتن جای همتون خیلی خالی بود،البته آیسانی ی کم بدقلقی کردو نزاشت زیاد ازش عکس بگیریم
کیک خرسی آیسانا
آیسان جونی
آیسان جون منتظر مهمونا
آیسانا بغل بابایی داره نانای میکنه
آیسانی با مامانی و بابایی
سلام نی نی جونا:
آیسان جونی ی سری کار جدید یاد گرفته:
اسم من یعنی دایی عرفان صدا میکنه میگه عتان عتان
یکسره میگه اِده اِده هرچی دست هرکس می بینه یعنی بِده
حدود ی هفته است که بدون کمک بلند میشه چند دقیقه وامیسه در حین وایسادن دست میزنه،نانای میکنه،بشکن میزنه
ی مروارید خوشگلم دراورده
دستشو میگیره به دیوار یا مبل یواش یواش قدم برمیداره
کنترل تلویزیونو میگیره دستش روبه تلویزیون دکمه هاشو فشار میده
معنی کلمه هارو خوب میفهمه میگی بشکن بزن سریع شروع میکنه بشکن زدن،سینه بزن میزنه روی شکمش
دایی و خاله ومادر و عمو و عمه و خلاصه هرکسی و که زیاد دیده کاملا میشناسه وقتی ازش میپرسی با چشم نشونشون میده
وقتی بهش میگی النگوتو نشون بده با دست چپش دست راستشو میگیره بالا النگوشو نشون میده
آیسان جونم خیلی کارای جدید یاد گرفته.روز به روز بامزه تر و شیرین تر میشه. برا همینه که مارو روز به روز بیشتر عاشق خودش میکنه.البته هنوز موقع خوابیدن غرغر میکنه و بی قراره.
آیسان یاد گرفته وقتی بهش میگی هــیــــس...انگشت اشاره شو میبره رو بینیش و میگ اوووم
دس دسی میکنه اونم فقط با آهنگای شادِ شاد
وقتی که میگی نانای نای شروع میکنه به نانای کردن و میخنده
هرکی لباس میپوشه یا سرپا هستش واسش بای بای میکنه و غر میزنه که بغلم کنید بریم دَ دَ
وقتی میگی حسین حسین با دستش میزنه رو شکمش انگار داره سینه میزنه
ی کلمه جدید یاد گرفته به اسم ایـــنـــگـــی که میگی اینگی کو...اشاره میکنه به عروسک گاویش
اسم دختر خالش آیداست که یکسره صدا میکنه آدا آدا...
گریه که میکنه با بغض میگه هَــ مــامـــا :D
دیگه راحت و بدون کمک بلند میشه و حتی چند ثانیه وامیسه
وقتی بهش میگی الو کن دستشو میزاره رو گوشش و میخنده
مامان و باباش دوسش دارن و عاشقشن.ما هم همینطور...
امروز 27 آبانه. ایشالا 28 آبان ماه 1391 آیسان ما قراره به دنیا بیاد.دل تو دلم نیست. تا 5 دانشگاهم. ساعت 6 عکس 1 روزگی دختر نازمونو آپ میکنم تا ببینین.
مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی